بیوگرافی مسعود خسروی

مسعود خسروی ، (خواننده ،ترانه سرا و مدیر ضبط موسیقی) 

متولد  دی 1368 ( ژانویه 1990) در شهرستان تالش استان گیلان میباشد 

وی از  سال 1387 در ضمینه ی موسیقی  به کار ویراستاری ترانه پرداخت، اما از  همان ابتدای فعالیت در کنار ویراستاری ترانه ،مشغول یادگیری علوم موسیقی بود،  سال1396 تصمیم به شروع فعالیت به صورت حرفه ای در ضمینه ی خوانندگی گرفت و در بهمن سال1396 اولین قطعه ی موسیقی خود را با نام دعا کردم منتشر کرد .و از همان سال شروع به فراگیری ساز گیتار  نمود و به بادگیری  آهنگسازی پرداخت  . و سر انجام پس از سکوتی 2 ساله و در مرداد 1398  تک آهنگی را به نام بارون  منتشر نمود که با بازخورد خوبی  در شبکه های اجتماعی مواجه شد 

 

وی هم اکنون در حال پیش تولید اولین آلبوم مجاز موسیقی و چند تک آهنگ  میباشد 

 

متن آهنگ عشق مسعود خسروی

عشق اینه 

منتظر یه گوشه ای نشسته باشی 

عشق اینه 

عشقتو یه لحظه هم که دیده 

عشق اینه 
زندگیتو پای اون کشیده باشی 


عشق اینه 

حتی وقتی گریه میکنه قشنگه 

عشق اینه 

دوری از نگاه اون شروع جنگه 


عشق اینه 

فکر کنی به ببخشش به هر بهونه 

عشق اینه 

عاشقش بمونیو خودش ندونه 

عشق اینه 

عشقه دیگه تا تهش فقط جنونه

فرق ترانه و شعر .اصول ترانه سرایی

با سلام خدمت عزیزان و مراجعه کنندگان  به وبلاگ بنده 

 

ترانه فقط شعر یا موسیقی تنهانیست بلکه ازسه عنصر شعر،ملودی و ریتم تشکیل شده است که درحوضه هنرهای آوائی یا صوتی قرارمی گیرد.این عناصردرکناریکدیگرترانه ای را تشکیل می دهند ولی می توان هرکدام ازآن ها را به طورمستقل موردتجزیه وتحلیل قرارداد.

برخی تصورمی کنندکه ترانه نوع ضعیفی ازشعراست ،این نظریه درست نیست زیراترانه هم می تواندمفاهیم ومضامینی راکه یک شعردربرمی گیرد به همراه داشته باشدودارای موضوعات عمیق یا سطحی باشد(بستگی به سلیقه ی ترانه سرادارد).

ترانه سرامی تواندازملودی وموسیقی نیزدرکناراثرخود کمک بگیرد وآن را تأثیرگذار و زیباتر نماید،همچنین ترانه می تواند مخاطب بیشتری رابه خودجذب کند،درترانه مفاهیم عمیق وپیچیده به طرزساده تری بیان می شوند تا بدین ترتیب مخاطب بهتربا اثرارتباط برقرارکند

ترانه قالب یاگونه ای از شعراست اما میزان پذیرش موسیقی ترانه ازشعربیشتراست گرچه هستند اشعاری حتی درقالب سپید که برروی آنها موسیقی گذاشته شده وخوب ازکاردرآمده اند اماساختن ملودی برای بسیاری ازاشعارآسان نیست بااین حال ترانه تنهاشعری نیست که ظرفیت پذیرش موسیقی بالایی داشته باشد.

افشین یداللهی درمصاحبه ای گفته است:

چیزی که به آن ابتدا به ساکن ترانه نام می‌دهیم آن است که با شنیدن آن هر موزیسینی احساس کند که این نوع شعر ظرفیت پذیرش موسیقی را دارد.

زبان شناسان هم معتقدند که شعر از بدوِ پیدایش، با خوانشِ آهنگین همراه و همخانه بوده و به مرور از نغمه جدا شده است. در ادب کلاسیکِ فارسی نیز شاهد این واقعه بوده ایم و شاعرانی مثل رودکی و امیر خسرو دهلوی، اشعار خود را با آواز و همراه با موسیقی می خوانده اند . وس


تَرانه به شعر و آهنگی که برای هم ساخته شده باشندخواننده‌ای شعر آن را تحت قواعد موسیقیایی اجرا کرده باشد گفته می‌شود


به گفتهٔ دیگر هر شعری که قابلیت موسیقیایی داشته باشد را می‌توان ترانه دانست


ترانه یکی از زیباترین نوع موسیقی شعر می باشد ولی ترانه خود زیر مجموعه ای از شعر است و همین ترانه سرایی است که به شعر اعتبار بخشیده است ، ترانه خود سبکی مستقل از دیگر سبک ها است و بهترین نوع از قالب های شعری است که با لحن موسیقایی طراوت و با زیبایی خاصی که دارد، ابزاری برای بیان احساسات و اندیش های سیاسی و اجتماعی است و ترانه در واقع ریشه در شعر دارد و یک سری از قوانین شعر را رعایت می کند، ولی خود به تنهایی دارای تعریفی مشخص می باشد ترانه همانند شعر و وزن می باشد و از این حیث شباهت بسیاری به شعر دارد ولی تفاوت عمده شعر و ترانه این است که ترانه دارای یک پیوند درونی با موسیقی است .از دیگر ویژگی های عمده ترانه باید به زبان ساده آن اشاره کرد یکی دیگر از مواردی که ترانه سرا را مجبور به ساده نویسی می کند این است که چون ترانه بر روی موزیک و آهنگ قرار می گیرد و با صدای خواننده به گوش مردم می رسد ؛ در نتیجه تمام ذهن شنونده متوجه معنی ترانه نیست بلکه قسمتی از آن متوجه موزیک ترانه و قسمتی متوجه صدای خواننده می باشد از دیگر نکاتی که در ترانه باید رعایت گردد استفاده از کلمات و زبان روز مردم است و دوری کردن از زبان کلاسیک بطور مثال ما در مکالمات روزانه خود نمی گوییم : " ز ره رسیدی" بلکه می گوییم : "از راه رسیدی" پس باید در ترانه سرایی به این نکته توجه داشت که زبان و ادبیات فولکوریک ابزار ترانه سرا قرار گیرد بر خلاف تصور اکثر مردم با توجه به نکاتی که گفتم ترانه سرایی از شعر سرودن مشکل تر است.


شاعری که هنوز نام ادوات موسیقی را نمی داند و ریتم و هارمونی در موسیقی را نفهمیده و با این هنر حتی به طور عام آشنایی اندکی ندارد نباید به ترانه شدن شعرش راضی شود ، اهمیت تلفیق شعر و آهنگ را نباید از خاطر برد ، این تلفیق را ترانه سرا و آهنگساز و خواننده باید توأم انجام دهند .


گنجاندن مضامین اجتماعی و تصویر سازی در شعر ترانه اگر بخواهد خوب جا بیفتد کار دشواری است شعر کلاسیک ، وزن یکدست دارد و دشوار است که بتواند دگرگونی های روحی که وظیفه ی موسیقی است در آدمی برقرار کند مگر گاهی اوقات در سرودهای آیینی و مقامی معمولا مثله کردن شعر هم راه به جایی نمی برد هر چند نوازندگان و خوانندگان به طور اعم شاعر نیستند مگر تعداد انگشت شماری و همین تعداد انگشت شمار گهگاه ترانه ای گفته اند نافذ و ماندگار ...

ساختار اصلی ترانه :

استخوان بندی یک ترانه شامل چندین بخش می‌شود که این بخش‌ها در جایی به هم وابسته‌اند یا اصولا مستقل از هم هستند:

۱: وزن مناسب

۲: طرح اصلی (موضوع ترانه): اصلی‌ترین تقسیم بندی طرح اصلی عبارست از:عشق،اجتماع، آمیزه‌ای از هر دو

۳: شخص (طرز بیان): که منظور از آن طرز بیان موضوع ترانه‌است و به دو شکل اول شخص و سوم شخص در ترانه جریان دارد و در مواردی تلفیقی از این دو

۴: زبان سرایش: که می‌تواند زبان گفتاری باشد یا زبان معیار نوشتاری

و همچنین مهمترین ویژگی های یک ترانه ماندگار:

1 – هم خوانی با صدای خواننده
2 – سادگی و روانی در عین داشتن صور خیال
3 – همخوانی با ملودی و سرعت آهنگ
4 – تنوع و رنگ آمیزی در میزانها
5 – عدم تکرار بیش از حد بندها
6 – ارتباط قوی طولی
7 – تازگی عبارات برجسته ی شعر ترانه
8 – تنوع در وزن





در دوران معاصر، قافیه‌دار بودن و سازگار بودن شعر با عروض دیگر از پیش‌شرط‌های ترانه بودن یک شعر نیست


درون‌مایهٔ ترانه‌ها معمولاً توده‌ای و عامیانه و احساسی است ، فراق، غربت، عشق و محبت، دشمنی، دادخواهی، مبارزه با ظلم و ستم، آموزش و از موضوعات اصلی ترانه‌ها هستند


در ابتدای دورهٔ معاصر اکثر ترانه‌های فارسی تغزل به سبک عراقی بوده و به پیروی از بزرگان این سبک مانند حافظ و سعدی سروده شده ‌است از آن‌جا که تنها سبک موجود آن روزگار موسیقی ردیفی و دستگاهی بود، تا سال‌ها در زبان و قالب ترانه تغییر جدی پدید نیامد .


در سال‌های آغازین دههٔ پنجاه، با آغاز موج نوی ترانه یا همان ترانهٔ نوین و تولد موسیقی پاپ در ایران، زبان به فراخور موسیقی دچار شکستگی شد و به واقع به زبان گفتاری مردم کوچه و بازار نزدیک شد ترانه از آن پس از تعاریف قالب‌های کلاسیک بیرون آمد و در حقیقت تعریف آن دیگرگون شد از آن تاریخ تا امروز تغییر بنیادین به مثابهٔ آنچه در دههٔ ۵۰ اتفاق افتاد، در ترانه رخ نداده‌است ولی شاهد فراز و نشیب‌های بسیاری به فراخور تغییرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، در آن بوده‌ایم


واژةٔ ترانه در قدیم در معنای رباعی به‌کار می‌رفت در معنی دیگری در قدیم به هر تصنیفی که سه گوشه داشته باشد ترانه گفته می‌شد در قدیم هم‌چنین واژهٔ ترانه را گاه در معناهای سرود، نوا و نغمه به‌کار می‌بردند .

----------------------------


تمایز بین ترانه و شعر:


بعضی به اشتباه ترانه را معادل شعر می دانند حال آنکه شعر چه در قالب شعر کلاسیک و چه در قالب شعر آزاد یک اتفاق ادبی صرف است که احساسی را با کمک کلمات و خیال پردازی به خواننده منتقل می‌کند که در هر دو سبک کلاسیک و آزاد مقتضیات و قواعد خاص خود را دارد ، اما ترانه سروده ای است که به هدف هم آغوش شدن با موسیقی نوشته می شود این نوشته باید بتواند برای قالب موسیقایی مدّ نظر سراینده یا آنچه با هماهنگی آهنگساز تعیین می شود، کارکرد مناسبی داشته باشد شعر می تواند به عنوان ترانه هم استفاده شود ( مانند شعرهای حافظ در موسیقی سنتی) اما ترانه محدود به شعر نیست در ترانه الزامی به رعایت پارامترهای شعری نیست و مهم این است که ترانه بتواند با موسیقی مورد نظر یک ترکیب دلنشین ایجاد کند
به این ترانه توجه کنید : گل گندم مال من/ هر چی که دارم مال تو-- یه وجب خاک مال من / هر چی می کارم مال تو یا این

ترانه: باز ای الهه ناز/ با غم من بساز-- کاین غم جانگداز/ برود زبرم

وترانه‌های دیگری که ماندگار شده اند اما خودِ متن ترانه از نظر ادبی ارزش شعری چندانی ندارد اما نوشته بسیار مناسبی برای کارکرد موسیقایی بوده و در ترکیب با موسیقی مناسب خودش بسیار دلنشین شده اند ترانه‌ها به خصوص در کارهای جدید مانند رپ یا راک و کارهای مدرن دیگر حتی از اول تا آخر یک ترانه می تواند با تغییر ریتم و وزن همراه باشد یا حتی در مواقعی بدون وزن باشد و یا هر نوآوری که ترانه سرا و آهنگ ساز برایش در نظر بگیرند مهم این است که مجموعه کار یک اثرِ قابل قبول از آب در بیاید به این ترانه توجه کنید:


یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم خود را چو فرو ریزم با خاک درآمیزم و گرنه من همان خاکم که هستم...

 

 

متن آهنگ دعا کردم ،مسعود خسروی

دعا کردم که قلبم 

دوباره باز نمیره 

یکی باشه کنارش 

دلم آروم بگیره 

 

شکر خدا رو که داده تو رو تا

قلبم از غصه و غم نمیره 

عشق من باش 

تا نگاهم 

با نگاهت آروم بگیره 

 

مرحم زخم این زندگی باش 

باعث و بانی عاشقی باش 

 

لحظه لحظه باهام زندگی کن 

 

تو پناه غمو خستگی باش 

 

Biography of masoud khosravi

Masoud Khosravi was born on January 27, 1989 in Talesh County of Guilan Province. He continued in the winter of '96 with the release of his first music release, Prayer, which received good feedback on social media. He is now a member of the Astra Songwriters Association and is currently in the process of producing his first album. The music is his fever M. Khosravi trained for 5 years Hvrayy to learn guitar teacher, and now as guitarist in recording music worked

متن آهنگ بارون مسعود خسروی

 

انگاری عاشق شدم دوباره

عاشق چشمایی که جادو داره

دل واسه دیدن تو بیقراره

دیوونم میکنی با یه اشراه

آسمون واسمون داره میباره

 

چتر تو عطر تو داره میاره

تو که قراره بیای بیقراره

اونی که تو شدی دارو ندارش

به سرم میزنه بازم هواتو

قدم زدن زیر بارون تنهایی با تو

عزیزه واسه من این خاطره هاتو

میخرم تا ابد ناز نگاه تو

پشت چراغ های سبز خیابون

پیشتم تا ته خستگی هامون

با تو قدم زدن زیر بارون

خیسه دوباره دوتایی موهامون

شیرینه دیدنت همیشه پیشم

کاشکی بمونی تو همیشه واسم

دیوونه کردی تو این دل سادمو

انگاری دارم من عاشقت میشم

به سرم میزنه بازم هواتو

قدم زدن زیر بارون تنهایی با تو

عزیزه واسه من  خاطره هاتو

میخرم تا ابد ناز نگاه تو

گالری عکس

Image Hosted by ImageTitan.com" />

Image Hosted by ImageTitan.com" />

Image Hosted by ImageTitan.com" />

Image Hosted by ImageTitan.com" />

​​